منابع فقه

محمدتقی جعفری‏

نسخه متنی -صفحه : 166/ 94
نمايش فراداده

و ميان او و واقعيت هيچ فاصله‏اى وجود ندارد كه يك يا چند واحد باعث وصول به آن واقعيت بوده باشد بنا بر اين، قطع، ذهن انسانى را مانند آيينه روشن جايگاه انعكاس واقعيت مى‏سازد. به همين جهت است كه شايد بكار بردن دليل در مورد قطع كاملا مناسب نبوده است زيرا ميان انسان و مورد قطع در حال مزبور فاصله‏اى وجود ندارد تا به راهنما احتياج داشته باشد.

اما از آن جهت كه افراد آدمى در شئون زندگانى معمولى خود و هم چنين در باره تكاليف و وظائف مقرره و موضوعات و شرائط آنها غالبا نمى‏توانند يقين حاصل كنند لذا مجبورند در احراز واقعيت‏ها به دليل تكيه كنند، اگر چه آن دليل موجب علم صد در صد نبوده باشد.

هنگامى كه مى‏گوييم مدارك اربعه (كتاب و سنت و اجماع و عقل) ادله فقه و حقوق اسلامى مى‏باشند مقصود همين معنا از دليل است كه متذكر شديم يعنى با توجه به لزوم عمل به تكاليف واقعى از يك طرف و انحصار راه تشخيص آن تكاليف در مدارك چهارگانه مزبوره، آنها را بعنوان ادله احكام پذيرفته‏ايم.

بنا بر اين، دليل يعنى روشنگر واقعيات. اما اين كه‏