آن عارف بزرگ با زبان دعا نارضايتى خويش را از وضع نابسامان شيعيان ابراز مىكرد. آنگاه كه سخن از استخدام در دولت پيش مىآمد، با نهى افراد از قبول كارهاى حكومتى باورهاى قلبى خود را اظهار داشته، سردمداران دستگاه را چون ستمگران بنىاميه وبنىعباس قلمداد مىكرد. هوشمندى و فرزانگى اين عارف خوش سليقه موجب شده بود كه فرصت برخورد را از دشمنان گرفته؛ ضمن كارهاى علمى به فعاليتهاى سياسى بپردازد. براى مثال در كتاب اسرارالصلاة از اميرمؤمنان على (عليه السلام) چنين نقل مىكند:
«بر حذر باش از اين كه ده يك بگيري(1) و يا جاسوس، شُرطه (پليس) [براى حكومت ظالم] و يا صاحب طنبور و طبل باشي(2).»(3)
در سال 1329قمرى قم پذيراى وجود حاج ميرزا جواد آقا شد. در آن ايّام اين شهر از حداقل امكانات ضرورى محروم بود؛ جمعيّتى اندك داشت و هنوز حوزه علميّه مقدّس و پربركت آن تأسيس نشده بود.
اينعارف فرزانه اندكى پس از ورود، به خواستبرخى از افراد پارسا، جلسات درس و محافل اخلاق برپاكرد. درسهاى وى بدين قرار بود:
1 ـ درس«فقه» كهمتن آن «مفاتيح» فقيه بزرگ فيض كاشانى بود.
(1). مأمور ماليات شوى، و از مردم 10% عوارض و ماليات دريافت كنى. (2). از آلات موسيقى. (ر.ك: فرهنگ بزرگ جامع نوين، ج2، ص914) (3). ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى، اسرار الصلاة، ص 87.