میرزا جواد آقا ملکی مردی از ملکوت

احمد لقمانی

نسخه متنی -صفحه : 140/ 71
نمايش فراداده

مىبندد كه پس از نجات از عذاب دنبال معاصى نرود و زشتىهايش را جبران كند؛ اما فرياد مالك دوزخ بلند مىشود كه، هرگز! هرگز راه رهايى نداريد و بايد براى هميشه بمانيد. اين جايگاه ذلت بار و عذاب آور از آنِ شماست، سخن نگوييد كه اگر به فرض محال از اين‏جا بيرون رويد باز هم همان اعمال‏زشت را مرتكب مىشويد. پس راه بازگشت بسته، روزنه اميدى نخواهيد داشت بسوزيد و بسازيد كه كيفر عمل شما همين است.

نااميدى، تأسف شديد و پشيمانى دردناك مراحل بعدى است كه در «حديث نفس» اين استاد وارسته ديده مىشود. از زندگى در آتش بالباس‏هاى آتشين، ضربه‏هاى گرزها و سنگينى زنجيرها، فرو رفتن در دركات دوزخ سخن مىگويد.

آن عارف روشن‏بين در ادامه مىفرمايد: فرياد واويلا كارساز نبوده، ضربه‏هاى سهمگين همچنان بر سر، كوبيده مىشود. خون و چرك از دهن‏ها جارى و سوز تشنگى همچنان باقى است. جگر انسان از سوز عطش پاره پاره شده، چشم از كاسه در آمده، تمامى اجزا از هم گسسته است؛ اما پوست‏هاى جديد بربدن پوشانده مىشود. در اين حال دوزخيان به مالك دوزخ مىگويند: اى مالك!: از خدا بخواه كه جان ما را بگيرد و راحتمان سازد؛ اما او جواب مىدهد: شما هنوز ماندنى هستيد!

در پايان مىفرمايد: قبل از رفتن بايد فرصت را غنيمت شمرد. راحتى آن سو را فراهم كرد و عذاب دردناك و جانسوز را بر طرف ساخت.

بايد در گفتار، اعمال، رفتار و ظاهر و باطن اظهار عجز و ابراز خردى و حقارت كرد تا در مسير لطف و مرحمت خداوند قرار گيريم؛ چرا كه تأثر