بشنو اى نفس!
«بشنو اى نفس، بشنو اى كم شرم!» كلمات آغازين شكايتنامه انديشمند خودساخته، حاج ميرزا جوادآقاست.در اين گفتار، نفس خود را خطاب قرار داده، از كفران نعمت، نافرمانىها، جنايتها و ستمهايش شكوه مىكند و عملش را «مصيبت عظما» و «فاجعه بزرگ» شمرده، در حسرت و افسوس اين خطاى بزرگ لب به استرجاع مىگشايد: «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِليْهِ راجِعُونَ».آنگاه به نفس خود نهيب زده، مىگويد: چه حالى خواهيم داشت اگر در اينگونه كارها مورد خطاب قرار گيريم و به ما بفرمايد اى زشت رو! اى بىشرم! مگر من خالق تو نبودم؟! مگر همه چيز را براى راحتى تو نيافريدم؟! مگر كارهاى تو را با تدبير و خيرخواهى انجام ندادم؟!... امّا تو در محضر من معصيت كردي! من تو را به چيزى كه صلاح تو بود دستور دادم؛ اما تو از دشمنم اطاعت كردى و با خودت خصومت ورزيدى.(1). المراقبات، ترجمه عليرضا ميرزا حكيم خسروانى.