دل وحشىتر از وحش بيابان
زدم بر سينه نامحرمان دست
ز غير او بريدم دل به عالم
همين يك كار را اتمام كردم
به عشق حضرتش در دام كردم
جدايى من زخاص و عام كردم
همين يك كار را اتمام كردم
همين يك كار را اتمام كردم
نوريان مر نوريان را طالبند
چندى از ورود او به نجف اشرف نگذشته بود كه عشق ولايت علوى كارى كارستان كرد! شعلههاى هدايت يكى پس از ديگرى رخ نشان داد و چشمههاى ولايت، به امر مولاى متقيان على (عليه السلام) چشم بر چهره ميرزا جواد آقا گشودند.دست تقدير و نسيم لطف الهى، وى را به درس محدثى محقق كشاند و او را از جرعههاى انوار قدس و علم الحديث «ميرزا حسين نوري» بهرهمند ساخت. حاج ميرزا حسين فرزند «شيخ محمد تقى طبرسي» ـ از بزرگترين دانشمندان مازندران ـ بود.باهم نگاهى به زندگانى اين استاد فرزانه مىكنيم:هجدهم شوّال المكرم سال 1254قمرى خاندان نورى به نورى ديگر آراسته شد. عشق به اهل بيت (عليهم السلام) خانواده نورى را بر آن داشت تا نام نو رسيده را «حسين» بگذارند. بدان اميد كه رهروى شايسته براى آن(1). حسين انصاريان، عرفان اسلامى، ج 3، ص 340.