چرا كوتاهى مىكنى؟!
مرحوم حاج ميرزا عبداللّه شالچى انسان وارسته و عاشقى بود، كه دهها سال پس از وفات استادش مرحوم ملكى تبريزى (قدس سره) در دورى وى اشك غم مىريخت و مىگفت: روزى استادم مرحوم حاج ميرزا جواد آقا مرا خواست، در تنهايى دستورهايى داد و فرمود: اين كارها را بكن.آن وقت ايّام جوانى بود و كثرت خواب و سهلانگارى و غفلت. دستورهاى ايشان را جدّى نگرفتم و مسامحه كردم. چندى بعد نزد ايشان رفتم، مشغول موعظه بودند. پس از صحبتهاى خود با افراد مصافحه كرد و بعد از مصافحه با من، در گوشم گفت: چرا كوتاهى و مسامحه مىكنى؟!(1). صف(61) آيه 30.(2). مجله حوزه، ش 34 (آبان 1368)، ص 55.