فصل سوم:در بارگاه عشق
تجرّد نفس
حاج ميرزا جواد آقا مىگويد:روزى استادم، ملاحسينقلى همدانى به من فرمود: مقام تربيت فلان شاگرد به عهده شماست! آن شاگرد همّتى فراوان داشت و عزمى راسخ. مدّت شش سال در مراقبت و مجاهدت كوشش كرد تا به مقامى رسيد كه توانايى كافى براى ادراك و تجرّد نفس به دست آورد.خواستم اين سالكِ راه سعادت، به دست استاد بدين فيض نايل و به اين خلعت الهيّه زينت شود. او را با خود به خانه استاد بردم. پس از عرض مقصود و مطلوب، استاد فرمودند: اين كه چيزى نيست! و فوراً با دست خود اشاره كردند و فرمودند: تجرّد مثل اين است؛ آن شاگرد مىگفت: ناگاه ديدم كه از بدنم جدا شدهام و در كنار خود موجودى را مانند خود مشاهده مىكنم.(1)(1). سيد محمد حسين حسينى تهرانى، رساله لب اللباب، ص 35 و 36.