شب‏ها كى بيدار مىشوى؟! - میرزا جواد آقا ملکی مردی از ملکوت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میرزا جواد آقا ملکی مردی از ملکوت - نسخه متنی

احمد لقمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • در عين تنگدستى در عيش كوش و مستى
    كاين كيمياى هستى قارون كند گدا را



  • كاين كيمياى هستى قارون كند گدا را
    كاين كيمياى هستى قارون كند گدا را



شب‏ها كى بيدار مىشوى؟!

مرحوم حاج ميرزا عبداللّه‏ شالچى داستان ديگرى از برخورد استاد عزيز خود را اين گونه نقل مىكند:

«يك روز صبح زود به طرف حرم كريمه اهل بيت حضرت معصومه ـ سلام‏اللّه‏ عليها ـ در حركت بودم. چون پشت درِ صحن رسيدم ديدم هنوز در را باز نكرده‏اند. ناگاه جناب حاج ميرزا جواد آقا را ديدم كه پشت در ايستاده و مثل من انتظار ورود به حرم را مىكشد. چون نگاهش به من افتاد مرا صدا زد و فرمود: بگو ببينم، شب‏ها كى از خواب بلند مىشوى؟ گفتم: من بيدار نمىشوم، اگر هم گاهى بيدار شوم نيم ساعت يا يك ربع مانده به اذان صبح است.

فرمود:نه،در تابستان‏يك ساعت‏و در زمستان‏دو تا سه ساعت زودتر بايد بلند شوى و مشغول تهجّد گردى. حال اگر بلند شدى چه مىكنى؟

گفتم: دعا و قرآن مىخوانم.

فرمود: چه دعايى؟

گفتم: دعاهاى خمسة عشر.

من دقت كردم ديدم همچون طبيبى دلسوز كه در پى مداواى مريض بدحال خود است، سؤالاتى از شب‏هاى من، راز و نيازها و دعاهاى من مىكند تا ريشه‏يابى كرده، علّت توقف روحى و ركود معنوى

/ 140