میرزا جواد آقا ملکی مردی از ملکوت

احمد لقمانی

نسخه متنی -صفحه : 140/ 97
نمايش فراداده

جمادان قانع نشوى، از آب و گل طبيعت به سوى وطن اصلى خود سفر كني؛ وطنى از عوالم بالا و والا، آن جا محلّ مقرّبان است، نفس خود را بشناس كه شناختن نفس موجب شناخت خداوند مىشود. چنانچه در روايات است: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَه فَقَدْ عَرَفَ ربَّه؛ هركس نفس خويش را شناخت، همانا پروردگارش را شناخته است».

... از حضرت رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) سؤال كردند: «كيف الطّريق الى معرفة الرّب؟؛ چه راهى براى شناخت پروردگار است؟

فرمودند: معرفة النفس (شناخت نفس)».

پس اين را بدان كه انسانيّت انسان، به ظاهر نيست و در جسم خلاصه نمىشود؛ چرا كه صورت آدمى را بر در حمام مىكشند و حيوانات نيز از جسم برخوردارند. در چارچوب غريزه، ميل و حرص به طعام و شهوت جنسى نيز محدود نمىشود؛ زيرا خرس و خوك هم ميل به اينها دارند و از سوى ديگر، شخصيّت انسان به خشم و نيروى دافعه نيست؛ چرا كه اين صفت در سگ و گرگ نيز بسيار است؛ بلكه صفت مخصوص و ويژه آدمى «علم و معرفت و اخلاق حسنه» است كه در بقيه وجود ندارد. چنان كه مىفرمايد:

علم در آسمان نيست تا بر شما فرود آيد و در دل زمين نيست تا براى شما از دل خاك رويد، بلكه در اندرون دل‏هاى شما سرشته است. اخلاق روحانيّون را به خود بگيريد تا براى شما ظهور كند.

آرى انسان طُرفه معجونى است كه از همه عوالم در او نمونه‏اى هست؛ از تمام صفات خداوندى و همه اسماى الهى تأثيرى در وجود او به چشم مىخورد. كتابى مختصرتر از لوح محفوظ است و بسان