صفحهى 165
مسأله 1 اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزههاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
مسأله 2 اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزههاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد، ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان شود، روزههاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
مسأله 3 روزهاى كه از انسان به واسطه مستى فوت شده بايد قضا نمايد، اگر چه چيزى را كه به واسطه آن مست شده، براى معالجه خورده باشد و احتياط واجب آن است كه اگر نيت كرده بعد مست شده و تا مغرب چيزى كه باطل مىكند روزه را به جا نياورده، روزه را قضا كند.
مسأله 4 قضاى رمضان را واجب نيست فورى بگيرد، ولى بايد تا ماه رمضان آينده به تأخير نيندازد.
مسأله 5 اگر قضاى روزه چند رمضان بر او واجب باشد، لازم نيست روزهاى كه اول فوت شده مقدم دارد.
مسأله 6 اگر به واسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، واجب نيست روزههايى را كه نگرفته براى او قضا كنند.
مسأله 7 اگر به واسطه مرضى، روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزههايى را كه نگرفته بر او واجب نيست. و بايد براى هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. ولى اگر بواسطه عذر ديگرى مثل اين كه براى مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزههايى را كه نگرفته واجب است قضا كند، و كفاره ندارد.