نجاة العباد

سیدروح الله موسوی

نسخه متنی -صفحه : 394/ 165
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 168

دوم: عده‏اى كه از گفته آنان يقين پيدا شود بگويند ماه را ديده‏ايم، و هم چنين است هر چيزى كه به واسطه آن يقين پيدا شود.

سوم: دو مرد عادل بگويند ماه را ديده‏ايم ولى اگر صفت ماه را بر خلاف يكديگر بگويند اول ماه ثابت نمى‏شود، امّا چنانچه اختلاف آنها در بعضى از اوصاف جزيى كه ممكن است ناشى از اختلاف تشخيص آن دو بوده باشد، مثل اين كه در ارتفاع و بالا و پايين هلال اختلاف داشته باشند، اشكال ندارد.

چهارم: سى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه به واسطه آن اول ماه رمضان ثابت مى‏شود و سى روز از اول ماه رمضان بگذرد كه به واسطه آن، اول ماه شوال ثابت مى‏شود.

پنجم: حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است.

مسأله 2 اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است، كسى هم كه تقليد او را نمى‏كند، بايد به حكم او عمل نمايد، ولى كسى كه مى‏داند حاكم شرع اشتباه كرده، نمى‏تواند به حكم او عمل نمايد.

مسأله 3 اول ماه با پيشگويى منجمين ثابت نمى‏شود، ولى اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا كند، بايد به آن عمل نمايد.

مسأله 4 بلند بودن ماه يا دير غروب كردن آن، دليل نمى‏شود كه شب پيش، شب اول ماه بوده است.

مسأله 5 روزى را كه انسان نمى‏داند آخر رمضان است يا اول شوال، بايد روزه بگيرد، ولى اگر پيش از مغرب بفهمد كه اول شوال است بايد افطار كند.

مسأله 6 اگر اول ماه رمضان براى كسى ثابت نشود و روزه نگيرد، چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديده‏ايم، بايد روزه آن روز را قضا نمايد.

مسأله 7 اگر در شهرى اول ماه ثابت شود، براى مردم شهر ديگر فايده ندارد، مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند يا انسان بداند كه افق آنها يكى است.

مسأله 8 اول ماه به تلگراف ثابت نمى‏شود، مگر دو شهرى كه از يكى به‏