نجاة العباد

سیدروح الله موسوی

نسخه متنی -صفحه : 394/ 385
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 388

طلاق بعد از دو عقد جديد واقع شود باز بائن است به اين معنى كه اگر طلاق داد و عده گذشت و عقد كرد او را، بعد طلاق داد و عده گذشت، و عقد كرد پس طلاق داد، اين طلاق سوم نيز بائن است.

مسأله 2 اگر سه طلاق داد با واقع كردن دو رجوع در بين آنها به آن نحو كه ذكر شد آن زن را نمى‏تواند بگيرد مگر آن كه آن زن شوهر كند، پس اگر شوهر دوم مرد يا او را طلاق داد، بر شوهر اول حلال مى‏شود با شرايطى كه ذكر مى‏شود.

مسأله 3 در سه طلاقى كه گفته شد با دو رجوع مذكور، فرق نمى‏كند بين آن كه مرد با زن بعد از رجوع نزديكى كند و او را در طهر ديگر طلاق دهد، و آن كه نزديكى نكند و در همان طهر هر سه طلاق را بدهد پس اگر طلاق دهد و در همان مجلس رجوع كند و باز طلاق دهد و باز رجوع كند و باز طلاق دهد، آن زن بر او حرام مى‏شود تا آن كه محلل بگيرد.

مسأله 4 اگر زنش را طلاق داد و رجوع كرد و با او نزديكى كرد و در طهر ديگر طلاق داد و رجوع كرد و با او نزديكى كرد و در طهر ديگر طلاق داد، اين را طلاق عدّى گويند، پس اگر زن محلل گرفت و پس از آن شوهر اولى او را عقد كرد باز سه طلاق به طورى كه ذكر شد واقع كرد باز محلل گرفت پس از آن شوهر اول باز او را عقد كرد و سه طلاق ديگر به همان نحو كه ذكر شد واقع كرد، پس از نه طلاق مذكور آن زن بر مرد مذكور حرام هميشگى مى‏شود و هيچ وقت نمى‏تواند او را بگيرد.

مسأله 5 گفته شد زنى را كه سه طلاقه كرد، حرام مى‏شود و بايد محلل بگيرد تا به او حلال شود و در حلال شدن، سه چيز معتبر است: اول: آن كه شوهرى كه محلل است بالغ باشد و نكاح قبل از بلوغ مؤثر نيست. دوم: آن كه با او نزديكى كند از طريق قُبُل به طورى كه موجب غسل شود به دخول حشفه و در كسى كه حشفه‏اش بريده شده به دخول مقدار حشفه بنا بر احتياط، گر چه كفايت مسماى دخول در مقطوع الحشفه خالى از وجه نيست و احتياط واجب‏