نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 16
نمايش فراداده

المؤتلفة، و الأضداد المتعادية، و الأخلاط المتباينة، و من الحرّ و البرد، و البلّة و الجمود، و المساءة و السّرور.

(19) و استأدى اللّه سبحانه الملائكة وديعته لديهم، و عهد وصيّته إليهم، في الإذعان بالسّجود له، و الخضوع لتكرمته. (20) فقال تعالى: اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ وَ قَبيلَهُ اعترتهم الحميّة، و غلبت عليهم الشّقوة، و تعزّزوا بخلقة النّار، و استوهنوا خلق الصّلصال (21)، فأعطاه اللّه النّظرة استحقاقا للسّخطة، و استتماما للبليّة، و إنجازا للعدة، فقال: قالَ فَإِنَّكَ مِنَ. الْمُنْظَرِينَ إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ.

ثمّ أسكن آدم عليه السّلام دارا أرغد فيها عيشه، و آمن فيها محلّته، رنگها [ى‏] مختلف، و مانندها [ى‏] با هم آورنده، و گن‏هاى دورى كرده، و خلطهاى جدا شونده از گرما و سرما، و ترى و فسردگى، و غمگينى و اندوهى و شادى. (19) و طلب ادا كرد خداى تعالى فرشتگان را امانت نهاده خو[د] نزديك ايشان، و عهد وصيّت خود با ايشان، در گردن نهادن به سجده كردن مر او را، و فروتنى كردن براى بزرگ داشتن او. (20) پس گفت- تعالى- سجده كنيد مر آدم را، س سجده كردند مگر ابليس و گروه او، پس در آمد ايشان را حميّت، و غلبه [كرد] بر ايشان بدبختى، و عزّت جستند به آفريدن آتش، و حقير- داشت كردند آفريده گل خشك را. (21) پس بداد خداى او را مهلت [از براى‏] مستحق شدن مر خشم [را]، و تمام كردن مر بلا را، و روان كردن مر وعده را، پس گفت: بدرستى كه تو از مهلت دادگانى تا روز وقت دانسته: پس ساكن گردانيد او- تعالى- آدم عليه السّلام [را] به سرايى كه خوش كرد در او زندگانى او را، و ايمن گردانيد در او جاى فرود آمدن او را، و پرهيز فرمود او را از ابليس و دشمنى او. (22) پس بفريفت او را دشمن او به حسد بردن بر او به‏