نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 197
نمايش فراداده

من تحت أكنافها، و حمل شواهق الجبال البذّخ على أكتافها، فجّر ينابيع العيون من عرانين أنوفها، و فرّقها في سهوب بيدها و أخاديدها، و عدّل حركاتها بالرّاسيات من جلاميدها، و ذوات الشّناخيب الشّمّ من صياخيدها. (47) فسكنت من الميدان برسوب الجبال في قطع أديمها، و تغلغلها متسرّبة في جوبات خياشيمها، و ركوبها أعناق سهول الأرضين و جراثيمها، و فسّح بين الجوّ و بينها، و أعدّ الهواء متنسّما لساكنها، و أخرج إليها أهلها على تمام مرافقها. (48) ثمّ لم يدع جرز الأرض الّتي تقصر مياه العيون عن روابيها، روان كرد آب‏هاى چشمه‏ها از بن‏هاى بينى‏ها[ى آن‏]، و جدا گردانيد چشمه‏ها را در بيابان‏[هاى‏] نرم و كوه‏ها[ى‏] آن، و راست گردانيد حركت‏هاى آن را استوار از سنگ‏هاى بزرگ آن، و خداوندان سرهاء كوه‏هاى بلند از سنگ‏هاى بزرگ آن. (47) پس آرام گرفت آن زمين از حركت كردن به استوار شدن كوه‏ها در پاره روى آن زمين، و داخل شدن آن جبال- در اندرون شونده- در فراخى‏هاى اندرون بينى‏ها[ى آن زمين‏]، و ور نشستن آن كوه‏ها [بر] گردن‏هاى نرم‏هاى زمين‏ها و اصل‏هاى آن، و فراخ گردانيد ميان آسمان و زمين و ميان آن، و بساخت هوا را نسيم آورنده براى ساكنان آن، و بيرون آورد وا آن زمين اهل آن را بر تمامى منفعت‏هاى آن. (48) پس از آن نگذاشت زمين خشك آنك باز ماند از او آب‏هاى چشمه‏ها از پشته‏هاى آن، و نيابد جداول‏هاى جوى‏ها وسيله‏اى وا رسيدن آن پشته‏ها، تا كه ابتدا