نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 219
نمايش فراداده

أعينهم ركب المعزى من طول سجودهم (14) إذا ذكر اللّه سبحانه هملت أعينهم حتّى تبلّ جيوبهم، و مادوا كما يميد الشّجر يوم الرّيح العاصف، خوفا من العقاب، و رجاء للثّواب (15)

97- و من كلام له عليه السلام

و اللّه لا يزالون حتّى لا يدعوا للّه محرما إلّا استحلّوه، و لا عقدا إلّا حلّوه، [و] حتّى لا يبقى بيت مدر و لا وبر إلّا دخله ظلمهم و نزل بهم عيثهم و نبا به سوء رعيهم، حتّى يقوم الباكيان يبكيان: باك يبكي لدينه، و باك يبكي لدنياه. (1) و حتّى يكون نصرة أحدكم گوئى كه ميان هر دو چشم ايشان است چون زانوهاى بزها از درازى سجده‏هاى ايشان. (14) چون ياد كنند خدا را اشك بارد چشم‏هاى ايشان تا كه تر شود گريبان‏هاى ايشان، و بگردند و بچسبند چون گرديدن درخت روز باد سخت جهنده، ترس از عقوبت خدا و اميد براى ثواب. (15) 97- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است‏] و بحقّ خدا كه هميشه بنى اميّه تا كه دست بنداشتند حرام [خدا را] الّا كه حلال داشتند او را، و نه [باز گذاشتند] بسته [و] بندى [در دين‏] الّا بگشودند آن را [به جور]، و تا كه باقى نماند خانه كلوخ و نه [خيمه از] پشم جز آنك در رفت در آن خانه ظلم ايشان، و فرود آمد به آن تباهى و فساد ايشان، و وا جهيد بدو بدى محافظت ايشان تا كه بايستند دو گرينده كه بگريند: گريه كننده‏[اى‏] كه بگريد براى دين خود، و گريه كننده‏[اى‏] كه بگريد براى دنيا[ى‏] خود. (1) و تا كه باشد يارى كردن يكى [از] شما از ايشان همچو يارى كردن بند[ه‏]