نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 222
نمايش فراداده

و معتبر، إن كنتم تعقلون (6) أو لم تروا إلى الماضين منكم لا يرجعون، [و] إلى الخلف الباقين لا يبقون أو لستم ترون أهل الدّنيا يمسون و يصبحون على أحوال شتّى: فميّت يبكى، و آخر يعزّى، و صريع مبتلى، و عائد يعود، و آخر بنفسه يجود، و طالب للدّنيا و الموت يطلبه، و غافل و ليس بمغفول عنه، و على أثر الماضي ما يمضي الباقي (7) ألا فاذكروا هادم اللّذّات، و منغّص الشّهوات، و قاطع الأمنيّات، عند المساورة للأعمال القبيحة، و استعينوا اللّه على أداء واجب حقّه، و ما لا يحصى من أعداد نعمه و إحسانه. (8) پدران شما كه گذشتگانند بينائى دل و جاى اعتبار، اگر شما عقل داريد و دريابيد (6) و نمى‏بينيد وا گذشتگان از شما كه باز نمى‏گردند، [و] وا باز ماندگان باقى باقى نمى‏مانند اى نيستيد كه مى‏بينيد اهل دنيا را كه شبانگاه مى‏كنند و بامدادان بر حال‏هاى پراكنده: پس مرده‏اى كه بر او مى‏گريند، و ديگرى كه عزا مى‏دهند [او را]، و افتاده‏اى [كه‏] مبتلا [است‏]، و عيادت كننده‏اى كه عيادت مى‏كند، و ديگرى كه به نفس خود سخاوت مى‏كند، و جوينده‏[اى‏] مر دنيا را و مرگ طلب مى‏كند او را، و غافلى كه و نيست غافل شده از او، و بر اثر گذشته گذرد باقى مانده (7) بدان پس با ياد آوريد شكننده لذّت‏[ها] را و ناخوش عيش كننده شهوت‏ها را، و برنده آرزوها را نزديك بر جستن براى عمل‏هاى زشت، و يارى خواهيد مر خدا را بر گذاردن واجب حقّ او- تعالى- و آنچه نتوانند شمردن از عددهاى نعمت‏هاى او و نيكوئى او. (8)