نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 242
نمايش فراداده

و يآفيخ الشّرف، و الأنف المقدّم، و السّنام الأعظم. (1) و لقد شفى و حاوح صدري أن رأيتكم بأخرة تحوزونهم كما حازوكم، و تزيلونهم عن مواقفهم كما أزالوكم، حسّا بالنّصال، و شجرا بالرّماح، تركب أولاهم أخراهم كالإبل الهيم المطرودة، ترمى عن حياضها، و تذاد عن موردها (2)

107- و من خطبة له عليه السلام و هى من خطبة الملاحم

الحمد للّه المتجلّي لخلقه بعزّته، و الظّاهر لقلوبهم بحجّته. خلق الخلق من غير رويّة، إذ كانت الرّويّات لا تليق إلّا بذوي الضّمائر سادات و سرور مهتران، و اوّل پيش بوده، و كوهان بزرگ‏تر. (1) و بدرستى كه شفا داد تشنگى و اندوه سينه من، [آن گاه كه‏] بينم شما را به آخر كار، بينداز بد ايشان را جانبى چنانكه به يك سو انداختند شما را، و زايل كنيد ايشان را از جاى گاه‏هاى ايشان چنانك زايل كردند ايشان شما را، كشتن به شمشيرها و زدن و آميختن به نيزه‏ها، [بر هم نشينند] اوّلينان ايشان [پسينيان ايشان را] هم چو شتر تشنه رانده [شده‏] كه بيندازند از حوض‏هاى آن، و برانند از آبشخور آن. (2) 107- [و از خطبه‏هاى آن حضرت (عليه السلام) است‏] و آن از خطبه حرب گاه‏ها[ست‏] شكر و سپاس مر خدا را، ظاهر شونده [است‏] مر خلق خود [را] به عزّت خود، و پيدا به هستى مر دل‏هاى ايشان به حجّت او، بيافريد آفريده را از غير فكر و انديشه، چون باشد انديشه‏ها كه‏