نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 280
نمايش فراداده

الجند و المصر و بيت المال و جباية الأرض، و القضاء بين المسلمين، و النّظر في حقوق المطالبين، ثمّ أخرج في كتيبة أتّبع أخرى، أتقلقل تقلقل القدح في جفير الفارغ. (2) و إنّما أنا قطب الرّحا، تدور عليّ و أنا بمكاني، فإذا فارقته استحار مدارها، و اضطرب ثفالها. (3) هذا لعمر اللّه الرّأي السّوء، و اللّه لو لا رجائي الشّهادة عند لقائي العدوّ- و لو قد حمّ لي لقاؤه- لقرّبت ركابي ثمّ شخصت عنكم فلا أطلبكم ما اختلف جنوب و شمال. (4) گرد كردن خراج زمين را، و قضاء [و] حكم [كردن‏] را ميان مسلمانان، و نگرستن در حقّ‏هاى طلب كنندگان، پس از آن بيرون روم در لشكرى كه پس روى كنم لشكر ديگر را، اى جنبان و مضطرب شوم چون جنبيدن تير در جعبه تهى (2) بدرستى كه منم ستون آسيا كه گردد او بر من و من به جاى خود باشم، پس چون مفارقت كنم به جاى خود سرگشته شود دوران آسيا، و بى‏آرام شود ثفل آن. (3) اين است- بجان و زندگانى خدا- راى بد، و بحقّ خدا اگر نبودى اميد من [به شهادت‏] نزديك ديدن من دشمن را- اگر تقدير كردند مرا ديدن او- هر آينه نزديك گردانيد مى شتران خود را، پس بشدمى از شما پس طلب نكنم شما را، مدّتى كه آمد و شد كنند باد جنوب و شمال. (4)