و قد جمع الناس و حضّهم على الجهاد فسكتوا مليّا، فقال عليه السلام: ما بالكم أ مخرسون انتم فقال قوم منهم: يا امير المؤمنين، ان سرت سرنا معك.فقال عليه السلام: ما بالكم لا سدّدتم لرشد و لا هديتم لقصد أ في مثل هذا ينبغي أن أخرج إنّما يخرج في مثل هذا رجل ممّن أرضاه من شجعانكم و ذوي بأسكم (1) و لا ينبغي لي أن أدّع 118- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است] [و] بدرستى كه جمع كرد مردمان را، و ور افژوليد ايشان را بر جهاد، پس خاموش شدند زمانى دراز، پس گفت امير المؤمنين- عليه السلام: چيست حال شما اى لال شدگانيد شما پس گفتند گروهى از ايشان: يا امير المؤمنان اگر بروى تو برويم ما وا تو، پس گفت- عليه السّلام: چيست حال شما راست نگردانيدند شما را براى راه راست و راه ننمودند شما [را] براى [طريق] راست [اى] در مانند اين [زمان] سزد مرا كه بيرون روم [براى كارزار] بدرستى كه بيرون رود در مثل اين [جنگ] مردى از آن كس كه بپسنديدمى او را از دليران شما، و خداوند قوّت شما. (1) و نه سزد مرا كه دست بدارم لشكر را، و شهرها را، و بيت المال را، و