منهاالحمد للّه الّذي لا تدركه الشّواهد، و لا تحويه المشاهد، و لا تراه النّواظر، و لا تحجبه السّواتر، الدّالّ على قدمه بحدوث خلقه، و بحدوث خلقه على وجوده، و باشتباههم على أن لا شبه له. (1) الّذي صدق في ميعاده، و ارتفع عن ظلم عباده، و قام بالقسط في خلقه، و عدل عليهم في حكمه. مستشهد بحدوث الأشياء على أزليّته، و بما و سمها به من العجز على قدرته، و بما اضطرّها إليه من الفناء على دوامه. (2) واحد لا بعدد، و دائم لا بأمد، و قائم لا بعمد. 185- [و از خطبههاى آن حضرت (عليه السلام) است] شكر و سپاس مر خدا را آن كه در نيابد او را حواسّ خمس، و گرد نياورد و جمع نكند او را [امكنه و مجالس]، و نبيند او را نظر كنندگان، و محجوب نكند او را پردهها، دلالت كند بر هميشگى او به حادث شدن خلق او، و به حادث شدن خلق او بر وجود او تعالى، و به مانندگى ايشان به يكديگر [دليل است] بر آن كه ماننده نيست او را. (1) آن [خدايى] كه راست گردانيد [و خلاف نكرد] در وعدهگاه خود، و منزّه است و بلند از ظلم كردن بندگان خود، و قيام كرد و فرمود به عدل و راستى در خلق خود، و عد[ل] و راستى كرد بر ايشان در حكم خود، دلالت كرد[ه شده] به حادث شدن چيزها بر هميشگى او تعالى، و به آنچه علامت و نشان كرد به آن ايشان را از عجز [و ناتوانى] بر قدرت خود، و بدانچه بيچاره گردانيد چيزها را به او از فنا و نيستى بر دائم بودن او [تعالى]. (2) يكى است نه به عدد، و هميشه بود [و] هست نه به