و من تمام الأضحية استشراف أذنها، و سلامة عينها، فإذا سلمت الأذن و العين سلمت الأضحية و تمّت، و لو كانت عضباء القرن تجرّ رجلها إلى المنسك [بعضى از آن خطبه است] در ياد كردن شتر كشتن در مكّه و صفت قربانى و از تمامى قربانى برداشته بودن گوش [او بود]، و سلامت چشم او، پس چون سلامت باشد گوش و چشم، سلامت باشد قربانى و تمام باشد و اگر چه باشد شكسته سرو كه بكشد پاى خود را وا جاى ذبح كردن.