108- و من خطبة له عليه السلام - نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 - جلد 1

مصحح: عزیزالله جوینی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

108- و من خطبة له عليه السلام

كلّ شي‏ء خاشع له، و كلّ شي‏ء قائم به: غنى كلّ فقير، و عزّ كلّ ذليل، و قوّة كلّ ضعيف و مفزع كلّ ملهوف. (1) من تكلّم سمع نطقه، و من سكت علم سرّه، و من عاش فعليه رزقه، و من مات فإليه منقلبه. (2) لم تدركك العيون فتخبر عنك، بل كنت قبل الواصفين من خلقك. (3) لم تخلق الخلق لوحشة، و لا استعملتهم لمنفعة، و لا يسبقك من طلبت، و لا يفلتك من أخذت، و لا ينقص سلطانك من عصاك، و لا يزيد في ملكك من أطاعك، و لا يردّ أمرك من سخط قضاءك، و لا يستغني عنك من تولّى عن أمرك. (4) كلّ سرّ عندك علانية، و كلّ غيب عندك شهادة. أنت الأبد 108- [و از خطبه‏هاى آن حضرت (عليه السلام) است‏] هر چيزى فروتنى كننده است مر او را، و همه چيزى قائم است به او- تعالى، توانگرى هر درويشى، و عزّت هر ذليلى، و توانائى و قوّت هر ضعيفى، و جاى پناه هر مخوف و اندوه رسيده‏اى. (1) هر كه سخن گفت شنيد سخن او را، و هر كه خاموش شد دانست سرّ او را، و هر كه زيست پس بر اوست روزى او، و هر كه به مرد پس به اوست باز گرديدن او. (2) در نيافت تو را و در نيابد تو را چشم‏ها پس خبر دهد از تو، بلكه تويى پيش [از] صفت گويندگان از خلق تو. (3) نيافريدى تو خلق را براى وحشت و خلوت، و عمل نفرمودى ايشان را براى منفعت، و در پيش نيفتد تو را هر كه طلب كرد[ى‏] تو [او] را، و نجهد و دور نتواند رفت آن كس را كه فرا گيرى تو، و نقصان نكند سلطانى تو را آن كس كه نا فرمانى كند تو را، و زياده نكند در ملك تو آن كس كه فرمان بردارى كند تو را، و رد نكند امر تو را آن كس كه خشم گيرد قضاء تو را، و بى‏نياز نشود از تو آن كس كه پشت فرو كرد از امر تو. (4) همه سرّ و پنهانى

/ 491