أيّتها النّفوس المختلفة، و القلوب المتشتّتة، الشّاهدة أبدانهم، و الغائبة عنهم عقولهم، أظأركم على الحقّ و أنتم تنفرون عنه نفور المعزى من وعوعة الأسد (1) هيهات أن أطلع بكم سرار آنچه باز داشتند تو را (1) و زود بود كه بدانى كه كيست سودمند فردا، و بيشتر حسد برنده و اگر بدرستى كه آسمانها و زمينها باشند بر بندهاى با هم بسته، پس بپرهيزد از خدا، هر آينه، كه گرداند خدا مر او را از ايشان خلاصى. (2) بايد كه انس ندهد تو را جز حقّ، و نيارد وحشت تو را جز باطل، پس اگر قبول كنى تو دنياى ايشان را هر آينه دوست فرا گيرند تو را، و اگر وا بريدى تو از ايشان هر آينه ايمن گردى تو. (3) 131- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است] اى نفسهاى مختلفه، و دلهاى پراكنده و متفرّق شده، حاضر [شده] بدنهاى ايشان، و غايب شده از ايشان عقلهاى ايشان، نزديك مىآورم شما را بر حقّ، و شما مىرميد و دور مىشويد از او همچون رميدن بز از بانگ و آواز شير (1) چه دور است كه روشن كنم و ديدهور كنم