46- و من كلام له عليه السلام عند عزمه على المسير الى الشّام - نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 - جلد 1

مصحح: عزیزالله جوینی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حلوة خضرة. (2) قد عجّلت للطّالب، و التبست بقلب النّاظر، فارتحلوا منها بأحسن ما بحضرتكم من الزّاد، و لا تسألوا فيها فوق الكفاف، و لا تطلبوا منها أكثر من البلاغ. (3)

46- و من كلام له عليه السلام عند عزمه على المسير الى الشّام

اللّهمّ إنّي أعوذ بك من وعثاء السّفر، و كآبة المنقلب، و سوء المنظر في النّفس و الأهل و المال و الولد. (1) اللّهمّ أنت الصّاحب في السّفر و أنت الخليفة في الأهل، و لا يجمعهما غيرك، لأنّ المستخلف لا يكون مستصحبا، و المستصحب لا يكون مستخلفا. (2) او را از او وا گذشتن، و او شيرين است [در مذاق، و] سبزه [است در نظر]. (2) بدرستى كه تعجيل كرده‏اند [و شتابان شده است دنيا] براى جوينده [آن‏]، و پوشيده [شده‏] است به دل نگه كننده [آن‏]. پس كوچ كنيد از دنيا به خوبترين آنچه نزد شما است از توشه، و سؤال مكنيد در او بالاى آنچه بس باشد، و مجوييد از او بيشتر از نفقه يا از آنچه رسيدن به آن بود. (3) 46- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است‏] نزديك عزم او بر رفتن وا شام اى بار خداى بدرستى كه من پناه مى‏گيرم به تو از دشوارى و سختى سفر، و اندوه [كه در] جاى بازگشتن [از سفر حاصل مى‏شود]، و بدى نظر در نفس و اهل و مال و فرزند. (1) اى بار خداى توى يار در سفر، و توى خليفه در اهل و فرزند، و جمع نكند هر دو را [كسى- كه هم در سفر همراه باشى و هم در وطن جانشين من- ] جز تو، براى آنكه باز گذاشته نباشد با خود برده، و با خود برده نباشد باز گذاشته. (2)

/ 491