ابتعثه بالنّور المضيء، و البرهان الجلّي، و المنهاج البادي، و الكتاب الهادي. أسرته خير أسرة، و شجرته خير شجرة، أغصانها معتدلة. و ثمارها متهدّلة. مولده بمكّة، و هجرته بطيبة. (1) علا بها ذكره و امتدّ منها صوته. أرسله بحجّة كافية، و موعظة شافية، و دعوة متلافية. (2) أظهر به الشّرائع المجهولة، و قمع به چرا نمىاندازى اين را پس گفتم مر او را: دور شو از من، پس نزديك صباح ستايش كنند قوم شب روندگان را. (26) 161- [و از خطبههاى آن حضرت (عليه السلام) است] بفرستاد او را به نور روشنى [د]هنده نور، و حجّت [و] معجز ظاهر، و طريق و شريعت آشكارا، و كتاب راه نماينده، يعنى قرآن، قبيله او بهترين قبيلهها، و اصل او بهترين، و شاخههاى آن راست، و ميوههاى آن فرو گذاشته، جايگاه ولادت او مكّه، و هجرت او به مدينه. (1) بلند شد به آن ذكر او، و كشيده شد از آن آوازه او، بفرستاد او را به حجّتى تمام، و موعظه شفا دهنده از جهل، و دعوتى در يابنده و پياپى دارنده. (2) ظاهر گردانيد به او