لا يشغله شأن عن شأن، و لا يغيّره زمان، و لا يحويه مكان، و لا يصفه لسان، و لا يعزب عنه [عدد] قطر الماء و لا نجوم السّماء، و لا دلهاى ايشان پس [رو] قرآن. (1) پس متحيّر شدند [هر دو] از او، و ترك كردند حق را، و [حال آن كه] ايشان مىد[يد]ند آن را، و بود جور و ظلم هواء ايشان، و كژى و ميل عادت ايشان، و بدرستى كه پيش رفت استثناء ما بر ايشان- در حكم به عدل و عمل به حق- بدى رأى ايشان، و جور حكم ايشان. (2) و اعتماد و حجّت در دستهاى ما [است] براى نفس ما، از آن هنگام كه خلاف كردند راه حق را، و آوردند [آن دو] به آنچه نشناسند از بگردانيدن آن حكم. (3) 178- [و از خطبههاى آن حضرت (عليه السلام) است] مشغول نكند او [سبحانه] را كارى از كار [ديگر]، و تغيير نكند او را زمانى، و احاطه نكند او را جاى گاهى، و صفت نكند او را زبانى، دور نشود از [او] شمار قطره آب، و نه ستارگان