منهاليتأسّ صغيركم بكبيركم، و ليرأف كبيركم بصغيركم، و لا تكونوا كجفاة الجاهليّة: لا في الدّين يتفقّهون، و لا عن اللّه يعقلون، كقيض بيض في أداح يكون كسرها وزرا، و يخرج حضانها شرّا. (1) است دو طرف پلكهاى طاووس را، و «ضفّتان» يعنى هر دو جانب. و ديگر گفتار او عليه السّلام [و] فلذ الزّبرجد كلمه فلذ جمع فلذة است، و آن به معنى قطعه و پاره مىباشد. و در عبارت كبائس اللّؤلؤ الرّطب «الكباسة» يعنى خوشه خرما، و عساليج الغصون به معنى شاخهها و مفرد آن عسلوج است.] 166- [و از خطبههاى آن حضرت (عليه السلام) است] بايد كه تأسّى كند خرد شما به علم و قدر به بزرگ شما، و بايد كه مهربانى كند بزرگ شما به خرد شما، و مباشيد چون سخت دلان اهل جاهليّت، نه در دين [علم] آموزند، و نه از خدا [چيزى] در يابند يا در انديشند، [آنان]، چون پوست خايه [حيوانات موذىاند] در آشيانه [كه] باشد شكستن آن بزه و اثم، و بيرون آيد [از] پرورش كردن آن بدى. (1)