166- و من خطبة له عليه السلام - نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 - جلد 1

مصحح: عزیزالله جوینی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

أراد جانبي جفونه. و الضّفّتان: الجّانبان و قوله:» [و] فلذ الزّبرجد» الفلذ: جمع فلذة، و هي القطعة. و قوله: «كبائس اللّؤلؤ الرّطب» الكباسة: العذق. و العساليج: الغصون، واحدها عسلوج.

166- و من خطبة له عليه السلام

منها

ليتأسّ صغيركم بكبيركم، و ليرأف كبيركم بصغيركم، و لا تكونوا كجفاة الجاهليّة: لا في الدّين يتفقّهون، و لا عن اللّه يعقلون، كقيض بيض في أداح يكون كسرها وزرا، و يخرج حضانها شرّا. (1) است دو طرف پلك‏هاى طاووس را، و «ضفّتان» يعنى هر دو جانب. و ديگر گفتار او عليه السّلام [و] فلذ الزّبرجد كلمه فلذ جمع فلذة است، و آن به معنى قطعه و پاره مى‏باشد. و در عبارت كبائس اللّؤلؤ الرّطب «الكباسة» يعنى خوشه خرما، و عساليج الغصون به معنى شاخه‏ها و مفرد آن عسلوج است.] 166- [و از خطبه‏هاى آن حضرت (عليه السلام) است‏] بايد كه تأسّى كند خرد شما به علم و قدر به بزرگ شما، و بايد كه مهربانى كند بزرگ شما به خرد شما، و مباشيد چون سخت دلان اهل جاهليّت، نه در دين [علم‏] آموزند، و نه از خدا [چيزى‏] در يابند يا در انديشند، [آنان‏]، چون پوست خايه [حيوانات موذى‏اند] در آشيانه [كه‏] باشد شكستن آن بزه و اثم، و بيرون آيد [از] پرورش كردن آن بدى. (1)

/ 491