أم هذا الّذي أنشأه في ظلمات الأرحام، و شغف الأستار، نطفة دهاقا، و علقة محاقا، و جنينا و راضعا، و وليدا و يافعا (33) ثمّ منحه قلبا حافظا، و لسانا لافظا، و بصرا لاحظا، پس گمراه كرد و هلاك كرد، و وعده داد به دروغ پس آرزو داشت به باطل، و بياراست بدىها[ى] گناهها [را]، و آسان گردانيد هلاك كنند[ه]ها [ى] گناهان بزرگ [را] تا كه به درجه نزديك گردانيد نفس خود را، و در بست گرو كرده خود را، انكار كرد آنچه بيار است [در نظر او]، و بزرگ شمرد آنچه آسان كرد، و بترسانيد آنچه ايمن بود. (32) [بعضى ديگر از اين خطبه در كيفيّت آفرينش انسان است] بدان اين از آن كس است كه بيافريد او را در تاريكىهاى رحمها، و غلافهاى پردهها، [در حالى كه بود] نطفه[اى] پر و بسيار، و خون بسته[اى] نقصان [يافته] از خلقت بشريّت، و [پس] بچه[اى] در شكم [مادر] و [بعد] شير خواره، و [آن گاه] كودك و مرد آسا شده. (33)