67- و من كلام له عليه السلام لمّا قلّد محمد بن ابى بكر مصر فملكت عليه و قتل
و قد أردت تولية مصر هاشم بن عتبة، [و لو ولّيته إيّاها لما خلّى عليه السّلام: اگر بودى امارت و خلافت در [باره] ايشان، نبودى وصيّت در ايشان. (2) پس گفت امير [مؤمنان]، عليه السّلام: كه چه گفتند قريش [در احتجاج با انصار] گفتند: كه حجّت گفتند كه بدرستى كه آن [قريش] شجره رسول است- صلعم. پس گفت، عليه السّلام: حجّت گفتند به شجره، يعنى به درخت، و ضايع كردند ميوه را. (3) 67- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است] آن گاه كه تقليد كرد محمد پسر ابى بكر را عاملى مصر، پس تنگ فرا گرفتند بر او، و بكشتند و بدرستى كه خواستم من والى گردانيدن مصر، هاشم پسر عتبه را، [و اگر حاكملهم العرصة، و لا أنهزهم الفرصة]، بلا ذمّ لمحمّد فقد كان إليّ حبيبا، و كان لي ربيبا. مىگردانيدم هاشم را در مصر هر آينه خالى نمىكرد از براى دشمنان عرصه هيجا را، و نمىداد به ايشان فرصت را]، بىمذمّت مر محمّد را، بدرستى كه بود او به من دوست، و بود مرا پسر زوجه.