40- و من كلام له عليه السلام فى معنى الخوارج لمّا سمع عليه السّلام قولهم «لا حكم إلّا للّه»
قال عليه السّلام: كلمة حقّ يراد بها باطل نعم إنّه لا حكم إلّا روشن شود كارها از سرانجامهاى اندوه، پس در نيابند به شما كينه خواهى، و نرسد به نصرت شما مقصودى. (2) بخواندم شما را وا يارى كردن برادران شما، پس بانگ كرديد شما بانگ كردن شتر نر سينه ريش، و عيب و گرانى كرديد شما چون گرانى كردن شتر نر از پشت ريش، پس بيرون آمد به من از شما لشكر اندكى اضطراب كننده، سست و بى قوّت، گوييا كه ايشان را مىرانند وا مرگ و ايشان مىنگرند. (3) گفت او: «سخت جنبان شونده»، [يعنى] به هم كوبنده از عجز، از گفتار ايشان [است]: «سخت جستن باد»، يعنى سخت باشد جستن آن باد، و از اين بود كه نام نهادهاند گرگ را، براى سخت رفتن او.40- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است] در معنى خوارج، آن گاه كه شنيد، عليه السّلام، گفتار ايشان كه گفتهاند: «نيست حكم و فرمان جز خداى را»، گفت، عليه السّلام: سخنى حقّ است [كه] مىخواهند به او باطل [را]، آرى راست است قول ايشان: كه نيست