الحمد للّه الّذي لم تسبق له حال حالا، فيكون أوّلا قبل أن يكون آخرا، و يكون ظاهرا قبل أن يكون باطنا. (1) كلّ مسمّى بالوحدة غيره قليل و كلّ عزيز غيره ذليل، و كلّ قويّ غيره ضعيف، و كلّ مالك غيره مملوك، آن را، و فرا آرزو دهد او را توبه تا تأخير كند آن را تا كه به سر در آيد او را مرگ بر او، [در حالى كه] غافلتر آنچه باشد از او. (6) پس اى مر او را پشيما[نى] بر هر خداوند غافلى كه باشد عمر او بر او حجّت، و آن كه ادا كند [او را] روزهاى او وا بدبختى سؤال مىكنم خدا را- كه منزّه است او- كه گرداند ما را و شما را از آن كس كه بىكار نكند او را نعمتى، و قاصر نكند او را از طاعت پروردگار او نهايتى، و فرو نايد به او بعد مرگ پشيمانى و نه اندوهى. (7) 64- [و از خطبههاى آن حضرت (عليه السلام) است] شكر و سپاس مر خداى را آنك سابق نبود مر او را حالى حالى [را]، پس باشد اوّل پيش از آنكه باشد آخرى، و باشد ظاهر پيش از آنك باشد باطن. (1) همه نام برده[ها] به تنهائى [و وحدت] جز او را اندك باشد، و هر غلبه كننده جز او حقير باشد، و هر قوى و توانا جز او را