137- و من كلام له عليه السلام فى معنى طلحة و الزبير
و اللّه ما أنكروا عليّ منكرا، و لا جعلوا بيني و بينهم نصفا و إنّهم ليطلبون حقّا هم تركوه، و دما هم سفكوه. (1) فإن كنت شريكهم فيه، فإنّ لهم نصيبهم منه، و إن كانوا و لوه دوني فما الطّلبة إلّا قبلهم. (2) و إنّ أوّل عدلهم للحكم على أنفسهم. و إنّ معي لبصيرتي ما لبّست و لا لبّس عليّ. (3) و إنّها للفئة الباغية فيها الحما و الحمة، 137- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است] در معنى خواستن طلحه و زبير [خون عثمان را] به حقّ خدا انكار نكردند بر من انكار كردنى، و نكردند ميان من و ميان ايشان انصافى، و بدرستى كه ايشان مىجويند حقّى كه ايشان بگذاشتند آن را، و خونى كه ايشا[ن] بريختند آن را. (1) پس اگر بودمى شريك ايشان در آن خون، پس بدرستى كه ايشان را باشد نصيب ايشان از دم او، و اگر بودند ايشان [كه] متولّى شدند جز من پس نباشد مطالبه كردن جز پيش ايشان. (2) و بدرستى كه اوّل عدل ايشان حكم كردن است بر نفس ايشان، و بدرستى كه وا من است هر آينه علم من، لبس نكردم بر كسى و نه لبس كردند بر من. (3) و بدرستى كه آن