و اللّه لا يزالون حتّى لا يدعوا للّه محرما إلّا استحلّوه، و لا عقدا إلّا حلّوه، [و] حتّى لا يبقى بيت مدر و لا وبر إلّا دخله ظلمهم و نزل بهم عيثهم و نبا به سوء رعيهم، حتّى يقوم الباكيان يبكيان: باك يبكي لدينه، و باك يبكي لدنياه. (1) و حتّى يكون نصرة أحدكم گوئى كه ميان هر دو چشم ايشان است چون زانوهاى بزها از درازى سجدههاى ايشان. (14) چون ياد كنند خدا را اشك بارد چشمهاى ايشان تا كه تر شود گريبانهاى ايشان، و بگردند و بچسبند چون گرديدن درخت روز باد سخت جهنده، ترس از عقوبت خدا و اميد براى ثواب. (15) 97- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است] و بحقّ خدا كه هميشه بنى اميّه تا كه دست بنداشتند حرام [خدا را] الّا كه حلال داشتند او را، و نه [باز گذاشتند] بسته [و] بندى [در دين] الّا بگشودند آن را [به جور]، و تا كه باقى نماند خانه كلوخ و نه [خيمه از] پشم جز آنك در رفت در آن خانه ظلم ايشان، و فرود آمد به آن تباهى و فساد ايشان، و وا جهيد بدو بدى محافظت ايشان تا كه بايستند دو گرينده كه بگريند: گريه كننده[اى] كه بگريد براى دين خود، و گريه كننده[اى] كه بگريد براى دنيا[ى] خود. (1) و تا كه باشد يارى كردن يكى [از] شما از ايشان همچو يارى كردن بند[ه]