لمّا غلب اصحاب معاوية اصحابه على شريعة الفرات بصفّين و منعوهم الماء: قد استطعموكم القتال، فأقرّوا على مذلّة، و تأخير محلّة، أو روّوا السّيوف من الدّماء ترووا من الماء. (1) فالموت في حياتكم مقهورين، و الحياة في موتكم قاهرين. ألا و إنّ معاوية قاد لمة من الغواة، و غمّس عليهم الخبر، حتّى جعلوا نحورهم أغراض المنيّة. (2) نجات يابند آن كسانى كه سابق بود مر ايشان را از خدا نيكويى. (3) 51- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است] آن گاه كه غلبه كردند اصحاب معاويه اصحاب او را بر كناره فرات به صفّين و باز داشتند از ايشان آب را بدرستى كه چشانيدند شما را كارزار، پس [يا] فرا گيريد بر حقارت و با پس بردن منزلت و قدر، [و] يا سيراب گردانيد شمشيرها را از خونها تا سير آب شويد از آب. (1) پس مرگ حقيقى در زندگانى شما [است اگر] مغلوب كردگان [باشيد]، و زندگانى در مرگ شما [است اگر] غلبه كردگان [باشيد]. بدان و بدرستى كه معاويه بكشيد جماعت اندك از غاويان، و وا پوشيد بر ايشان خبر را- آنچه بفرستاد خدا و رسول- تا كه بكردند سينههاى خود را نشانه مرگ. (2)