نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 326
نمايش فراداده

اللّه لئن لم يكن عصاه في الكبير، و عصاه في الصّغير، لجرأته على عيب النّاس أكبر (3) يا عبد اللّه، لا تعجل في عيب أحد بذنبه، فلعلّه مغفور له، و لا تأمن على نفسك صغير معصية، فلعلّك معذّب عليه. (4) فليكفف من علم منكم عيب غيره لما يعلم من عيب نفسه، و ليكن الشّكر شاغلا له على معافاته ممّا ابتلي به غيره. (5)

141- و من كلام له عليه السلام

أيّها النّاس، من عرف من أخيه وثيقة دين و سداد طريق، فلا يسمعنّ فيه أقاويل الرّجال. (1) أما إنّه قد يرمي الرّامى، و تخطى‏ء السّهام، سوگند مى‏خورم به خدا كه اگر نباشد نا فرمانى او خدا را در گناه بزرگ، و [باشد] نافرمانى كردن او در گناه خرد، هر آينه دليرى او بر عيب [كردن‏] مردمان بزرگ‏تر [گناه‏] باشد. (3) اى بنده خدا شتاب مكن در عيب يكى به گناه او، پس شايد كه او آمرزيده باشد، و ايمن مباش بر نفس خود براى معصيت خرد، پس شايد كه تو عذاب كرده باشى بر آن. (4) بايد كه باز ايستد آن كس كه داند از شما عيب غير خود [را] بر[اى‏] آنك داند از عيب نفس خود، و [بايد كه‏] باشد در شكر[ى‏] مشغولى كننده [او را] بر عافيت دادن او از آنچه مبتلا كردند به آن غير او را. (5) 141- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است‏] اى مردمان آن كس كه شناسد از برادر خود استوارى دين او، و راستى راه او، بايد كه نشنود در او گفتارهاى مردمان را. (1) بدان بدرستى كه [گاهى تير] اندازد اندازنده و خطا كند