نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 335
نمايش فراداده

المنايا، مع كلّ جرعة شرق، و في كلّ أكلة غصص لا تنالون منها نعمة إلّا بفراق أخرى، و لا يعمرّ معمّر منكم يوما من عمره إلّا بفوات آخر من أجله، و لا تجدّد له زيادة في أكله إلّا بنفاد ما قبلها من زرقه. (1) و لا يحيا له أثر إلّا مات له أثر، و لا يتجدّد له جديد إلّا بعد أن يخلق له جديد، و لا تقوم له نابتة إلّا و تسقط منه محصودة. و قد مضت أصول نحن فروعها، فما بقاء فرع بعد ذهاب أصله (2) منها: و ما أحدثت بدعة إلّا ترك بها سنّة. فاتّقوا البدع، و الزموا المهيع إنّ عوازم الأمور أفضلها، و إنّ محدثاتها شرارها. (3) جرعه‏[اى‏] گلو گرفتن آب، و در هر خورشى گلو گرفتن طعام، نيابيد شما از دنيا نعمتى الّا به مفارقت ديگرى [از آن‏]، و عمر ندهند عمر داده را از شما روزى جز به فائت شدن روز ديگر از اجل او، و نو نكنند براى او زياده در روزى او مگر به آخر رسيدن پيش آن از روزى او. (1) و زنده نكنند براى او ذكر چيزى الّا كه مرده باشد مر او را اثرى، و نو نكنند براى او نوى جز آنك پس [از] آنك كهنه شود او را نوى، و بر نخيزد براى او رسته‏اى جز آن كه بيفتد از [آن‏] دروده‏اى، و بدرستى كه بگذشت اصل‏ها، ماييم فرع‏هاى آن، پس چه بود بقاء فرع پس از بشدن اصل آن (2) [بعضى ديگر از آن خطبه است‏] و نو نيارند بدعتى مگر آنك ترك كنند به آن سنّتى و نهادى، بپرهيزيد از بدعت و ملازم شويد جادّه فراخ را، بدرستى كه فرايض آنچه امر كرد خدا و رسول فاضل‏تر است آن، و بدرستى كه نو آورده آن بدتر آن است. (3)