نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 401
نمايش فراداده

و أقام من شواهد البيّنات على لطيف صنعته، و عظيم قدرته. ما انقادت له العقول معترفة به، و مسلّمة له. (1) و نعقت في أسماعنا دلائله على وحدانيّته، و ما ذرأ من مختلف صور الأطيار الّتي أسكنها أخاديد الأرض، و خروق فجاجها و رواسي أعلامها: من ذوات أجنحة مختلفة، و هيئات متباينة، مصرّفة في زمام التّسخير، و مرفرفة بأجنحتها في مخارق الجوّ المنفسح، و الفضاء المنفرج. (2) كوّنها بعد إذ لم تكن في عجائب صور ظاهرة، و ركّبها في حقاق مفاصل محتجبة، و منع بعضها بعبالة خلقه حركات، و اقامت كرد از مخلوقات حجّت‏هاى روشن بر لطيفى صنعت او، و بزرگى قدرت او آنچه [را كه‏] منقاد باشند مر او را عقل‏ها [در حالى كه‏] معترف شده‏[اند] به آن و گردن نهاده مر او را.

(1) و آواز كرد در گوش‏هاى ما دليل‏هاى او بر يگانگى او تعالى، و آنچه بيافريد از اختلاف صورت‏ها[ى‏] مرغان آنك آرامانيد آن را [در] شكاف‏هاى زمين، و شكاف‏هاى راه‏ها[ى‏] آن، و [در سر] كوه‏هاى استوارهاى آن: از خداوندان پرهاى مختلفه، و صورت‏هاى جدا شونده، گرداننده [شده‏] در مهارهاى رام كننده، و جنباننده [و] وا هم گشاده پرهاى خود در شكاف‏هاى هواء فراخ، و فراخ ناى گشاده (2) [پديد آورد آن مرغان را و] حاصل شد پس از آن كه نبود در عجايب صورت‏هاى ظاهره، و تركيب كرد آن را در حقّ‏هاى مفصل‏هاى پوشيده و باز داشته، و باز داشت بعض آن را به بزرگى خلق و گرانى چون شتر مرغ، آن كه‏