نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 431
نمايش فراداده

كالمعلوفة للمدى لا تعرف ماذا يراد بها إذا أحسن إليها تحسب يومها دهرها، و شبعها أمرها. (3) و اللّه لو شئت أن أخبر كلّ رجل منكم بمخرجه و مولجه و جميع شأنه لفعلت، و لكن أخاف أن تكفروا فيّ برسول اللّه عليه السّلام. (4) ألا و إنّي مفض به إلى الخاصّة ممّن يؤمن ذلك منه. (5) و الّذي بعثه بالحقّ، و اصطفاه على الخلق، ما أنطق إلّا صادقا، و لقد عهد إليّ بذلك كلّه و بمهلك من يهلك، و منجى من ينجو، و مآل هذا الأمر. (6) كه آن همچو چهار پاى علف داده است براى كارد- يعنى كشتن- نشناسد كه چه چيز خواهند از او به آن چون نيكوئى كنند وا او پندارد كه روز خود را روزگار خود، و سيرى خود را كار خود. (3) بحقّ خدا كه اگر خواهم من كه خبر دهم هر مردى را از شما به جايگاه بيرون آمدن او، و جاى در رفتن او، و همه كار او، هر آينه بكنم [آن را]، و ليكن مى‏ترسم كه كافر شويد در [حقّ‏] من بر رسول خدا- عليه السّلام. (4) بدان بدرستى كه من ادا كننده‏ام به آن خبر وا خاصّه از اهل علم از آن كس كه باشد ايمن آن كفر از او. (5) و بحقّ خدايى كه بفرستاد او [را] بحقّ، و برگزيد او را بر خلق، سخن نمى‏گويم من جز راست، و بدرستى كه وصيّت كرد [رسول خدا] وا من آن [اخبار] را همه آن را [به‏] مخرج و مولج، و موضع هلاكت آن كس كه هلاك شود، و موضع نجات [آن‏] كسى كه نجات يابد، و بازگشت اين امر- يعنى خلافت [را]. (6) و باقى نگذاشت چيزى را كه گذرد بر سر من الّا آنك‏