نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 469
نمايش فراداده

تتلقّاه الأذهان لا بمشاعرة، و تشهد له المرائي لا بمحاضرة.

و لم تحط به الأوهام، بل تجلّى لها بها، و بها امتنع منها، و إليها حاكمها. (3) ليس بذي كبر امتدّت به النّهايات فكبّرته تجسيما، و لا بذي عظم تناهت به الغايات فعظّمته تجسيدا، بل كبر شأنا، مدّت، و پاينده است نه به ستون، فرا پذيرد او را ذهن‏ها نه به حاصل بودن علم و نه از راه حواسّ خمس، و گواهى دهد مر او را [همه مظاهر و] جاى نظر كردن [امّا] نه به حاضر شدن [او تعالى‏] در جايگاهى [و نه رأيت او به عيان‏]، و ندانست و گرد در نيامد به او وهم‏ها، بلكه ظاهر شدن آن [كنه ذات‏] به [وسيله‏] عقل‏ها [است‏]، و به آن [عقل‏ها] باز داشت [و امتناع كرد از احاطه‏] آن اوهام [به ذات او]، و وا آن اوهام به حاكم بودن [آورد عقل‏ها را]. (3) نيست [او] خداوند بزرگى [در اندازه و مقدار تا] كه كشيده باشد بدو نهايت‏ها، پس بزرگ شمرد او را اوهام به جسم بديد كردن، و نه خداوند بزرگى [در جسم و بدن كه متناهى شده باشد] به او غايات، پس بزرگ شمرد او را [آن غايات‏] به جسد بديد كردن [آن‏]، بلكه‏