نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 471
نمايش فراداده

و خافوا عذاب الحريق، و لكنّ القلوب عليلة، و الأبصار مدخولة (6) ألا تنظرون إلى صغير ما خلق كيف أحكم خلقه، و أتقن تركيبه، و فلق له السّمع و البصر، و سوّى له العظم و البشر (7) انظروا إلى النملة في صغر جثّتها، و لطافة هيئتها، لا تكاد تنال بلحظ البصر، و لا بمستدرك الفكر، كيف دبّت على أرضها، و صبّت على رزقها، تنقل الحبّة إلى جحرها، و تعدّها في مستقرّها. تجمع في حرّها لبردها، و في ورودها لصدرها (8) مكفول برزقها، مرزوقة بوفقها، لا يغفلها المنّان، و لا يحرمها الدّيّان، و لو في الصّفا اليابس، و الحجر آينه باز گردند وا راه [راست‏]، و بترسند [از] عذاب آتش سوزان، و ليكن دل‏ها بيمار است، و چشم‏ها عيب آورنده.

(6) اى نظر نمى‏كنيد وا خرد حيوان آنچه بيافريد چه گونه محكم كرد خلق او را، و استوار كرد تركيب و جاى نشاندن او را، و بشكافت او را گوش و چشم را، و راست گردانيد مر او را استخوان و روى پوست (7) نظر كنيد وا مورچه در خردى كالبد آن، و باريكى و لطيفى صورت او، كه قرب آن نيست كه در يابند به نگرستن چشم، و نه به در يافتن انديشه‏ها، چه گونه بخيزيد بر زمين آن، و راه نمودند او را بر روزى او، نقل كند دانه را با سوراخ خود، و حاضر آرد آن را در قرار گاه خود، گرد آورد در گرماى خود براى سرماى خود، و در وارد آمدن خود براى بازگشتن خود. (8) پايندان شده به روزى آن، روزى داده به موافق آن، غافل نشود از او خداى عطا دهنده، و محروم نگرداند او را [خداى‏] پاداش دهنده، و اگر [چه باشد آن مورچه‏] در سنگ سخت خشك باشنده و سنگ‏