نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
الجامس (9) و لو فكّرت في مجاري أكلها، في علوها و سفلها، و ما في الجوف من شراسيف بطنها، و ما في الرّأس من عينها و أذنها، لقضيت من خلقها عجبا، و لقيت من وصفها تعبا. (10) فتعالى الّذي أقامها على قوائمها، و بناها على دعائمها لم يشركه في فطرتها فاطر، و لم يعنه على خلقها قادر. (11) و لو ضربت في مذاهب فكرك لتبلغ غاياته، ما دلّتك الدّلالة إلّا على أنّ فاطر النّملة هو فاطر النّخلة، افسرده. (9) و اگر فكر كنى تو در جاىهاى رفتن خورش او، و در بالاى او و زير او، و آنچه در شكم او است از سر استخوانهاى پهلو و شكم آن، و آنچه در سر است از چشم او و گوش او، هر آينه بگزارى [و حكم كنى] از خلق او عجبى، و فرا رسد تو را از صفت [كردن] آن رنجى.(10) پس بلند است آن خدائى كه بداشت [آن مورچه] را بر پاى [او]، و بنا نهاد آن را بر ستونهاى او، مشارك نبود او را در آفريدن آن آفريننده[اى]، و يارى نداد او را بر خلق او قادرى. (11) و اگر بزنى [و سير كنى] تو در جاىهاى رفتن فكر خود تا برسى به غايات فكر خود، دلالت نكند تو را دلالت كننده الّا آن كه بدرستى [خواهى دانست] كه آفريننده مورچه او [است و هم] آفريننده درخت خرما [او]، براى باريكى و لطيفى جدا كردن هر چيزى، و مشكلى اختلاف هر