نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 53
نمايش فراداده

كَثِيراً». (4) و إنّ القرآن ظاهره أنيق، و باطنه عميق، و لا تفنى عجائبه، و لا تنقضي غرائبه، و لا تكشف الظّلمات إلّا به. (5)

19- و من كلام له عليه السلام

قاله للأشعث بن القيس و هو على منّبر الكوفة يخطب فمضى فى بعض كلامه شى‏ء اعترضه الأشعث فقال: يا امير المؤمنين هذه عليك لا لك فخفض اليه بصره ثمّ قال: اگر باشد از نزديك غير خدا هر آينه بيابند در او خلاف كردنى بسيار»«1». (4) و بدرستى كه قرآن ظاهر او عجب آورنده است، و باطن او خداوند جولاء است، فانى نشود عجائب او و منقضى و زوال نباشد غرايب او، و وا نبرد تاريكى‏ها را مگر به او. (5) 19- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است‏] گفت او مر اشعث پسر قيس را، و او بر منبر كوفه بود خطبه مى‏كرد، پس بگذشت در بعض سخن او چيزى، در معرض آمد او را اشعث، پس گفت: اى امير مؤمنان اين بر تو است، نه تراست پس فرا نهاد وا او چشم خود را، پس گفت:

(1). نسا 4- 12