الأصنام فيكم منصوبة، و الآثام بكم معصوبة. (4) منها: فنظرت فإذا ليس لي معين إلّا أهل بيتي، فضننت بهم عن الموت، فأغضيت على القذى، و شربت على الشّجى، و صبرت على [أخذ] الكظم، و على أمرّ من طعم العلقم. (5) و منها: و لم يبايع حتّى شرط ان يؤتيه على البيعة ثمنا، فلا ظفرت يد المبايع و خزيت أمانة المبتاع. (6) فخذوا للحرب أهبتها.
و أعدّوا لها عدّتها، فقد شبّ لظاها، و علا سناها و استشعروا الصّبر، فإنّه احزم للنّصر. (7)
أمّا بعد، فإنّ الجهاد باب من أبواب الجنّة، فتحه اللّه لخاصّة بتها در ميان شما بر پاى كرد[ه]، و گناهان به شما محكم كرده و در آويخته. (4) [در قسمتى از آن خطبه مىفرمايد]: پس نظر كردم من آن گاه [كه] نبود و نيست مرا يارى دهندهاى جز اهل بيت من، پس بخل كردم به ايشان از مرگ، و چشم بر هم نهادم بر خاشاك كه در چشم بود، و بياشاميدم بر غصّه و اندوه، و صبر كردم بر فرا گرفتن خشم [و] فرو خوردن، و بر تلختر از طعم و خوردن حنظل. (5) [و در بخشى ديگر گويد]: و بيعت نكر[د] تا كه شرط كرد كه عطا دهند او را چيزى بر بيعت كردن بهايى، پس ظفر نياباد و فيروز مباد دست بيعت كننده، و رسوا باد امانت و استوارى معاويه. (6) پس فرا گيريد براى حرب ساز و آلت آن را، و بسازيد براى حرب آلت آن را، بدرستى كه بر افروختند آتش حرب را، و بلند كردند روشنى آن را، و شعار خود سازيد صبر را، بدرستى كه آن هشيارتر است مر يارى كردن را. (7) 27- [و از خطبههاى آن حضرت (عليه السلام) است] پس از حمد و ثناى خدا، بدرستى كه جهاد درى است از درهاى بهشت، بگشاد آن را خداى