نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 75
نمايش فراداده

من غرّرتموه. (4) و من فاز بكم [فقد] فاز بالسّهم الأخيب، و من رمى بكم فقد رمى بأفوق ناصل. (5) أصبحت و اللّه لا أصدّق قولكم، و لا أطمع في نصركم، و لا أوعد العدوّ بكم، ما بالكم ما دواؤكم ما طبّكم (6) القوم رجال أمثالكم. أقوالا بغير علم و غفلة فى غير ورع و طمعا في غير حقّ. (7)

30- و من كلام له عليه السلام فى معنى قتل عثمان

لو أمرت به لكنت قاتلا، و لو نهيت عنه لكنت ناصرا، غير أنّ فريفته- و به حقّ خداى- آن [كسى است‏] كه در خطر و هلاك افكنديد شما او را. (4) و هر كه ظفر يابد به [كمك‏] شما ظفر يابد به تير بى‏بهره‏تر و زيان كارتر، و هر كه تير انداخت به [سبب‏] شما بدرستى كه انداخت به تير سوفار شكسته و پيكان افتاده. (5) گشتم من- و به خدا- تصديق نكنم گفتار شما را، و طمع نكنم در يارى كردن شما، و بيم نكنم و نترسانم دشمن را به شما، چيست حال شما چيست دوا و داروى شما چيست عادت شما (6) آن گروه مردانى‏[اند] مانند شما. گفتارها[يى است شما را] بى علم، و غفلتى در غير پرهيزگارى، و طمع كردنى در غير حق. (7) 30- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است‏] در معنى كشتن عثمان اگر فرمودمى به قتل عثمان هر آينه بودمى كشنده [وى‏]، و اگر باز داشتمى از قتل او هر آينه‏