نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 92
نمايش فراداده

المساءة، فما يدرك بكم ثار، و لا يبلغ بكم مرام. (2) دعوتكم إلى نصر إخوانكم فجر جرتم جرجرة الجمل الأسرّ، و تثاقلتم تثاقل النّضو الأدبر، ثمّ خرج إليّ منكم جنيد متذائب ضعيف «كأنّما يساقون إلى الموت و هم ينظرون». (3) قوله «متذائب» أي مضطرب، من قولهم: تذاءبت الريح، أي اضطرب هبوبها.

و منه سمىّ الذئب لاضطراب مشيته.

40- و من كلام له عليه السلام فى معنى الخوارج لمّا سمع عليه السّلام قولهم «لا حكم إلّا للّه»

قال عليه السّلام: كلمة حقّ يراد بها باطل نعم إنّه لا حكم إلّا روشن شود كارها از سرانجام‏هاى اندوه، پس در نيابند به شما كينه خواهى، و نرسد به نصرت شما مقصودى. (2) بخواندم شما را وا يارى كردن برادران شما، پس بانگ كرديد شما بانگ كردن شتر نر سينه ريش، و عيب و گرانى كرديد شما چون گرانى كردن شتر نر از پشت ريش، پس بيرون آمد به من از شما لشكر اندكى اضطراب كننده، سست و بى قوّت، گوييا كه ايشان را مى‏رانند وا مرگ و ايشان مى‏نگرند. (3) گفت او: «سخت جنبان شونده»، [يعنى‏] به هم كوبنده از عجز، از گفتار ايشان [است‏]: «سخت جستن باد»، يعنى سخت باشد جستن آن باد، و از اين بود كه نام نهاده‏اند گرگ را، براى سخت رفتن او.

40- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است‏] در معنى خوارج، آن گاه كه شنيد، عليه السّلام، گفتار ايشان كه گفته‏اند: «نيست حكم و فرمان جز خداى را»، گفت، عليه السّلام: سخنى حقّ است [كه‏] مى‏خواهند به او باطل [را]، آرى راست است قول ايشان: كه نيست‏