هزار گوهر

سیدعطاء اللَّه مجدی‏

نسخه متنی -صفحه : 359/ 176
نمايش فراداده

523 «صديق الأحمق فى تعب. صديق الجاهل معرض للعطب» دوست شخص احمق در رنج است. دوست شخص جاهل در معرض هلاكت است


  • ترا گر بود احمقى، همنشين، توئى دائم اندر لب پرتگاه‏ برنج اندرى گر كند اشتباه‏

  • بجاهل چو باشى انيس و قرين، برنج اندرى گر كند اشتباه‏ برنج اندرى گر كند اشتباه‏

524 «صديق كلّ امرء عقله و عدوه جهله» دوست هر كس خرد او و دشمن هر كس جهل او است


  • ترا بهترين دوست باشد خرد بود دشمنت جهل و نادانيت‏ بزرگى اگر، او كند دانيت‏

  • خردمند كى در ره كج رود بزرگى اگر، او كند دانيت‏ بزرگى اگر، او كند دانيت‏

525 «صمت تحمد عاقبته خير من كلام تذمّ مغبّته» سكوتى كه پايان آن پسنديده باشد، بهتر از سخنى است كه فرجامش نكوهيده است


  • ز خاموشى اى مرد نيكو شعار، بغايت بود بهتر از آن كلام، كه باشد نكوهيده نزد انام‏

  • شود گر پسنديده پايان كار، كه باشد نكوهيده نزد انام‏ كه باشد نكوهيده نزد انام‏