هزار گوهر

سیدعطاء اللَّه مجدی‏

نسخه متنی -صفحه : 359/ 258
نمايش فراداده

فصل نوزدهم كلماتى كه با «ما، م» آغاز مى‏شوند

769 «ما اقبح البخل مع الإكثار» بخل در حال توانگرى خيلى زشت است


  • توانگر چو امساك ورزد خطا است ورا بذل و بخشش پسنديده‏تر قناعت به درويش زيبنده‏تر

  • بغايت نكوهيده و نابجا است‏ قناعت به درويش زيبنده‏تر قناعت به درويش زيبنده‏تر

770 «ما اقبح العقوبة مع الاعتذار» وقتى گناهكار پوزش مى‏طلبد كيفر كشيدن بسيار زشت است


  • گنهكار چون پوزش آرد بكار، چه زشت است كيفر كشيدن از او بود عفو او قيمت آبرو

  • ز كردار خود باشد او شرمسار، بود عفو او قيمت آبرو بود عفو او قيمت آبرو

771 «ما ابعد الخير ممّن همته بطنه و فرجه» كسى كه همّتش در سير كردن شكمش و آرام ساختن شهوتش باشد خيلى از خير بدور است


  • ترا همّت ار شهوت و خوردن است، چه دور است خير از تو اى چارپا چو مردى چه دارى كه ماند بجا

  • نه اين زندگانى به از مردن است‏ چو مردى چه دارى كه ماند بجا چو مردى چه دارى كه ماند بجا