بزشتى مكن هيچكس را خطاب
نخواهى تو گر رنجه انگشت خويش،
مزن بر سر هيچكس مشت خويش
كزو زشت خواهى شنيدن جواب
مزن بر سر هيچكس مشت خويش
مزن بر سر هيچكس مشت خويش
بچيزى كه فانى است كمتر گراى
تو زاد سفر را فراهم نماى
ز فانى بگير و بباقى فزاى
شود آماده از بهر ديگر سراى
ز فانى بگير و بباقى فزاى
ز فانى بگير و بباقى فزاى
عطاى تو بسيار باشد اگر،
تو والاترى از عطاى عظيم
برو قدر خود را بدان اى كريم
بچشم حقارت تو در آن نگر
برو قدر خود را بدان اى كريم
برو قدر خود را بدان اى كريم