فصل شانزدهم كلماتى كه با «ك» آغاز مىشوند
643 «كفى بالمرء جهلا ان ينكر على النّاس ما يأتي مثله» براى نادانى انسان همين بس، كار بدى را كه بجاى مىآورد مانند آنرا بر مردم زشت شمارد
چو كارى ز كس ناپسند آيدت،
اگر خود كنى پيشه آن كار بد،
نباشد ترا بهرهاى از خرد
و ز ان احتمال گزند آيدت،
نباشد ترا بهرهاى از خرد
نباشد ترا بهرهاى از خرد
بكارى نباشد چو بهر تو سود،
چو اندر پى آن روى جاهلى
كفايت كند مر ترا غافلى
ببار گناهت چو خواهد فزود،
كفايت كند مر ترا غافلى
كفايت كند مر ترا غافلى
ز كارى چو باشد تو را اجتناب،
كنى منع چيزى كه كارت بود،
ندانى ضلالت شعارت بود
چو بر ديگرى خوانى آنرا صواب،
ندانى ضلالت شعارت بود
ندانى ضلالت شعارت بود