فصل چهاردهم كلماتى كه با «ع، غ» آغاز مى‏شوند - هزار گوهر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار گوهر - نسخه متنی

سیدعطاء اللَّه مجدی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل چهاردهم كلماتى كه با «ع، غ» آغاز مى‏شوند

556 «علم لا يصلحك ضلال، و مال لا ينفعك وبال» دانشى كه ترا اصلاح نكند گمراهى است و مالى كه برايت سودمند نباشد گرفتارى است




  • تو را دانشى گر نسازد درست،
    تو را نيست مالى اگر سودمند،
    وبال است نى مال اى اهل پند



  • بود گمرهى، و آفت جان تو است‏
    وبال است نى مال اى اهل پند
    وبال است نى مال اى اهل پند



557 «علم لا ينفع كدواء لا ينجع» علم بدون عمل مانند داروى بدون اثر است




  • چو از دانشى مر تو را سود نيست،
    درختى است كان را نباشد ثمر
    ز نا كشته چون خورد خواهى تو بر



  • دوائى است كش هيچ بهبود نيست‏
    ز نا كشته چون خورد خواهى تو بر
    ز نا كشته چون خورد خواهى تو بر



558 «علم بلا عمل كشجر بلا ثمر» علم بدون عمل مانند درخت بى ميوه است




  • چو دارى تو علمى عمل بايدت
    تو گر علم خود را نيارى بكار،
    درختى بود عارى از برگ و بار



  • چو كارى درختى، ثمر زايدت‏
    درختى بود عارى از برگ و بار
    درختى بود عارى از برگ و بار



/ 359